89/3/26
6:8 عصر
بدست افسانه در دسته
..آقا سر بالا...
چقدر سخته باشی خسته
چقدر سخته همش داغون
چقدر سخته تو این سرما
باشی بی چتر زیر بارون
همیشه بودنم لازم
همیشه خواستنم بیجا
هیشه توی تصمیمهام
بوده حکم تو ای آقا
چرا هیچکس نمیفهمه
چرا هیچکی نمیبینه
چرا اون دختره اونجا
بازم ازم گشنگی سیره
سقوط یا اوج نفهمیدم
همیشه بالشم سنگه همیشه
همیشه آقا سر بالا
سایه ی نفرت همون مرد
بهمن 88
بعدظهر جمعه
هوا سردو بارونی
تنها
منتظر نظر شماهستم
وضعیت من در یاهــو
افسانه
به ظاهر زن اما از خیلیا مرد ترم
18سالمه اما 7ساله به دنیا امدم
به ظاهر اروم وشاد م ولی بارون پراز طوفان وتگرگم.به زبون ادما حرف میزنم اما کسی حرفامونمیفهمه .
تنها چیزی که بهم ثابت شده اینه که زندگی یه جاهاهایی قشنگه اما نوشتن همیشه زیباست